» درباره ما
امام خمینی رحمة الله علیه: ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست. » نویسندگان
» پیوندهای وبگاه
» پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری
» راهنمای پایگاه های امام علی علیه السلام » جست و جو گر پایگاه های شیعه » مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام » سایت اطلاع رسانی غدیر » پایگاه خطابه غدیر » مکتبه الروضه الحیدریه » مرکز الفردوس للثقافه و الاعلام » نهج البلاغه انگلیسی » وبلاگ بنیاد نهج البلاغه » کتابخانه تخصصی حضرت زهراسلام الله علیها » مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات(اندیشه قم) » پایگاه پاسخگویی به سوالات و شبهات » مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی » پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان » پاسخ به پرسش های حدیثی » در راه حق(پاسخگویی) » پرسمان دانشجویی » موسسه جهانی سبطین(ع) » مجمع جهانی اهل بیت(پاسخگویی) » موسسه ولی عصر(پاسخگویی) » انوار طه(پاسخگویی) » پایگاه پرسمان قرآن » اسلام کوئست(پاسخگویی) » جامعه مجازی تدبر در قرآن کریم » موسسه تدبر در کلام وحی » پژوهش های ایرانی » گفت و گو با زرتشتیان » پیوندهای روزانه
» دیگر امکانات
|
» آخرین مطالب
» دهه ی فجر مبارک
» اردوی ورزشی از طرف کلاس قرآن فولادشهر » کلاس آموزش قران پرشور مسجد امام صادق محله ب3 فولادشهر » به کدامین گناه تو را شهید کردند؟؟؟؟؟ » مجمع قاریان و حافظان دی ماه 1394 » کربلا ...اربعین شد و دل ما در سفر کربلاست » حضور استاد بزرگوار حاج کاظم ایزدی به کلاس نوجوانان جمعه1394/9/13 » حضور نوجوانان در جلسات نهج البلاغه » فعالیت مجمع قاریان و حافظان قرآن کریم فولادشهر » فعالیت مجمع قاریان و حافظان قران کریم در فولادشهر1394 » آرشیو مطالب
» تیر 92
» مرداد92 » شهریور92 » آبان92 » آذر 92 » دی 92 » بهمن 92 » اسفند 92 » اردیبهشت 93 » فروردین 93 » خرداد 93 » تیر 93 » آذر 93 » دی 93 » بهمن 93 » اسفند 93 » فروردین 94 » اردیبهشت 94 » مهر 94 » آبان 94 » موضوعات مطالب
» برچسبها
» جلسات نهج البلاغه خوانی (22), » سیری در فرهنگ لغات نهج البلاغه (بخش حکمتها) (3), » حدیث (2), » آشنایی با نهج البلاغه (2), » کلاسهای مجمع قاریان و حافظان (2), » امام حسین علیه السلام (1), » فراخوان کتاب (1), » فعالیت های مجمع قاریان و حافظان (1), » مستبصرین (1),
» طراح قالب
|
جلسات نورانی نهج البلاغه در سه هفته گذشته نیز به مثابه هفته های قبل با حضور دوستداران کلام مولا علی(ع) برگزار شد و در این جلسات حکمت های 170 الی 200 قرائت شد. ضمن عرض پوزش از دوستان عزیز به خاطر وقفه در ارائه گزارش این جلسات حکمت های منتخب این سه جلسه خدمت شما تقدیم میگردد. شرح مختصری از این حکمت های نورانی را در "ادامه مطلب" مشاهده می فرمایید: امام علیه السلام فرمود: هنگامى که از چیزى (زیاد) می ترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه می ترسى بیشتر است.(حکمت 175) 175امام علیه السلام فرمود: هنگامى که از چیزى (زیاد) مىترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه مىترسى بیشتر است.[1] امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به نکته حکیمانه مهمى در مقابله با مشکلات اشاره کرده مىفرماید: «هنگامى که از چیزى (زیاد) مىترسى خود را در آن بیفکن، چرا که سختى پرهیز از آن از آنچه مىترسى بیشتر است»؛ . بارها این مطلب تجربه شده است که انسان هنگامى که از چیزى مىترسد پیوسته در اضطراب و پریشانى و ناراحتى است؛ اما هنگامى که انسان خود را در آن مىافکند مىبیند بسیار راحتتر از آن بود که فکر مىکرد. دلیل این مشکل روانى روشن است، زیرا اولًا تا انسان وارد چیزى نشده پیوسته در پریشانى و وحشت به سر مىبرد و اى بسا روزها و هفتهها این درد و رنج ادامه یابد؛ اما هنگامى که خود را در آن افکند ممکن است در چند دقیقه پایان یابد. ثانیاً تا انسان به سراغ مطلبى که از آن مىترسد نرود احتمالات گوناگون مىدهد که بسیارى از آن احتمالات بیش از واقعیتى است که در آن امر مخوف وجود دارد. به همین دلیل درد و رنج انسان افزایش مىیابد. ازاینرو بعضى از علماى اخلاق در کتب اخلاقى براى درمان رذیله ترس پیشنهاد مىکنند انسان در صحنههاى رعبآور وارد شود؛ مثلًا بعضى از خوردن دارو یا تزریق آمپول وحشت دارند؛ اما هنگامى که چند بار تکرار مىشود وحشت آنها به کلى فرو مىریزد. یکى از فلسفه هاى انواع تمرین و رزمایشهاى نظامى زدودن آثار ترس از جنگ از دلهاى سربازان و افسران و فرماندهان است. سعدى در گلستان خود داستان زیبایى در این زمینه نقل مىکند. مىگوید: پادشاهى با غلامى عجمى در کشتى نشست، و غلام هرگز دریا ندیده بود و محنت کشتى نیازموده. گریه و زارى در نهاد و لرزه بر اندامش افتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمىگرفت و عیش مَلِک از او منغّص بود چاره ندانستند. حکیمى در آن کشتى بود مَلِک را گفت: اگر فرمان دهى من او را به طریقى خاموش گردانم. گفت: غایت لطف و کرم باشد. بفرمود تا غلام را به دریا انداختند. بارى چند غوطه خورد، مویش گرفتند و پیش کشتى آوردند و به دو دست در سکان کشتى آویخت. چون برآمد به گوشهاى بنشست و آرام یافت. مَلِک را عجب آمد پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اول محنت غرقه شدن ناچشیده بود و قدر سلامت کشتى نمىدانست. قدر عافیت کسى دارد که به مصیبتى گرفتار آید. بسیار مىشود که انسان به علت این گونه وحشتها به سراغ کارهاى مهم نمىرود و در واقع مانع بزرگى بر سر راه کارهاى بزرگ مىشود. به گفته مرحوم کمرهاى در منهاج البراعة بسیارى از مکتشفان و محققان جهان با عمل به این دستور به افتخارات بزرگى نائل شدهاند؛ آنها در درون جنگلها و صحراهاى آفریقا و بیابانهاى پراکنده وارد مىشوند و به سیر دریاها مىپردازند و به درون جزایر دوردست نفوذ مىکنند و از این طریق هم ثروت فراوانى به دست مىآورند و هم شهرت جهانى کسب مىکنند. افزون بر این به علم و دانش بشرى خدمات قابل ملاحظهاى مىشود. سپس این سخن حکیمانه را در قالب شعرى بیان مىکند:
در زبان عرب ضربالمثلهاى جالبى در این زمینه دیده مىشود؛ از جمله: ؛ مادر مقتول به خواب مىرود؛ ولى مادر کسى که تهدید به قتل شده به خواب نمىرود». ولى به هر حال این سخن بدان معنا نیست که انسان بىمطالعه خود را به خطر بیفکند، بلکه به مواردى مربوط است که انسان ترس بیجا به چیزى دارد و همین مانع پیشرفت برنامههاى او مىشود. در اینگونه موارد باید با مطالعه و مشورت وارد عمل شد تا ترس فرو ریزد و شجاعت اقدام به عمل حاصل شود. این سخن را با شعرى از شاعر عرب پایان مىدهیم:
به جانت سوگند که ناراحتى در زمانى است که انسان انتظار امر ناراحت کنندهاى را مىکشد و چه بسا این ناراحتى از آنچه در انتظار اوست بیشتر است. *** 197 و قال علیهالسلام إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ کَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ، فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِکْمَةِ. امام علیه السلام فرمود: این دلها همانند تنها، خسته و افسرده مىشوند. براى رفع ملالت و افسردگى آنها سخنان حکمتآمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید. شرح و تفسیر راه تحصیل نشاط همانگونه که در بیان سند این کلام حکمتآمیز ذکر شد پیش از این نیز با همین عبارت و تفاوت بسیار مختصرى در کلمات قصار گذشت و نکتههاى فراوانى در آنجا ذکر کردیم و در اینجا مىتوان نکات دیگرى بر آن افزود. امام علیه السلام در این گفتار حکیمانهاش راه به دست آوردن نشاط براى انجام کارهاى مهم زندگى را نشان داده مىفرماید: «این دلها همانند تنها، خسته و افسرده مىشوند. براى رفع ملالت و افسردگى آنها سخنان حکمتآمیز و زیبا و ظریف انتخاب کنید»؛ . این یک واقعیت است که روح و جسم هر دو بر اثر کارهاى مختلف خسته مىشوند. چرا؟ زیرا توان نیروى انسان محدود است و این محدودیت سبب خستگى جسم و جان مىگردد. اما خداى متعال که انسان را براى ادامه زندگى آفریده به وى قدرتى داده که مىتواند جوششى از درون ایجاد کند و این جوشش، نیرو و توان جدیدى براى کارهاى مجدد به او بدهد. براى اینکه این جوشش در زمان خستگى و ناتوانى شتاب گیرد باید از وسایل تفریح استفاده کرد. تفریحات مادى و انواع ورزشها، جسم را نیرو مىبخشد و تفریحات معنوى، لطیفهها، مزاحها، شعرهاى زیبا، داستانها نشاط آور و لطائف الحکم خستگى روح را مىزداید و به انسان براى عبادت و اطاعت پروردگار و مدیریت کارهاى زندگى و تحقیق و کشف مطالب علمى نیرو مىدهد. از قدیم معمول بوده که در میان ساعات درس زنگ تفریح مىگذاشتند براى اینکه خستگى و ملالت را از دانشآموز و دانشجو بگیرند. در روایات اسلامى آمده است که از آداب مستحب سفر، مزاح کردن است؛ مزاحى دور از افراط و آلودگى به گناه. مرحوم علامه طباطبایى بحر العلوم در اشعار فقهى خود مىگوید.
در سفرها مزاح زیاد کن؛ مزاحى که سبب خشم خدا نشود و موجب آزار کسى نگردد. این شعر برگرفته از حدیثى از پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله است که مىفرماید: «شش چیز است که نشانه شخصیت انسان است سه چیز در حضر و سه چیز در سفر و آن سه چیز در سفر را به این صورت بیان فرمود: ؛ بخشیدن بخشى از زاد و توشه به دیگران و حسن خلق و مزاح کردن به صورتى که موجب عصیانى نشود».[5][9] این موضوع در مورد سفر تأکید شده زیرا سفرها غالباً آمیخته با خستگىهاى جسمى و روحى مخصوصاً در ایام گذشته است و این مزاحها مىتواند خستگى ملالت جسمى و روحى را برطرف سازد. ناگفته پیداست که مزاح باید در حد اعتدال و خالى از افراط و بىبند و بارى و دور از اذیت و آزار دیگران و آنچه موجب خشم خداوند مىشود باشد. «طرائف» همانگونه که سابقاً هم اشاره کردیم جمع «طریفة» به معناى هر چیز زیبا، دلانگیز و و شگفتىآور است و «حِکَم» جمع «حکمت» به معناى علم و دانش و مطالب آموزنده و به معناى عقل است، بنابراین «طرائف الحکم» به معناى نکتههاى لطیف و زیبا است خواه علمى باشد یا ادبى، در قالب شعر باشد یا به شکل نثر؛ ولى مىتوان آن را به قرینه روایات و به اصطلاح از باب تنقیح مناط به هر گونه مزاح و سخنانى نشاطانگیز هرچند جنبه علمى نداشته باشد تعمیم و تسرى داد. در حدیثى مىخوانیم: که گاه یک مرد عرب بیابانى خدمت پیغمبر صلى الله علیه و آله مىرسید و هدیهاى براى آن حضرت مىآورد. سپس عرض مىکرد: «اى رسول خدا؟ ؛ قیمت این هدیه را لطف کنید» پیغمبر با شنیدن این سخن مىخندید و گاه هنگامى که غمگین مىشد مىفرمود: ؛ آن مرد اعرابى کجاست اى کاش سراغ ما مىآمد». بار دیگر تأکید مىکنیم که نباید براى رفع خستگى آلوده گناه شد آنگونه که در دنیاى امروز معمول است که هرگونه سرگرمى سالم و ناسالم را براى رفع خستگى مىپسندند، بلکه باید تقوا و اعتدال را در آن رعایت کرد. این سخن را با شعرى که ابن ابىالحدید در شرح این کلام حکمتآمیز مولا آورده پایان مىدهیم:
طبع فرسوده و خسته خود را راحتى ببخش تا راحت پذیرد و به وسیله چیزى از مزاح آن را درمان کن. ولى هنگامى که این فرصت را به طبع خود دادى باید به مقدار نمکى باشد که در طعام مىریزند. (که اگر بیش از حد باشد طعام را شور و غیر قابل استفاده مىکند).[6][11]
برچسبها: جلسات نهج البلاغه خوانی .: Web Design By : 1100Shahid :. |