سفارش تبلیغ
صبا ویژن
» درباره ما

امام خمینی رحمة الله علیه: ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست.

» نویسندگان
» مدیر وبلاگ: سجاد رحیمی [20]
» علی شریفی [52]
» پیمان پربها [30]
» صادق فرامرزی [6]
» پیوندهای وبگاه
» پیوندهای روزانه
» دیگر امکانات
» آخرین مطالب
» آرشیو مطالب
» موضوعات مطالب
» برچسب‌ها
» طراح قالب

شهدای کازرون

گروه معارف نهج البلاغه مجمع قاریان و حافظان فولادشهر گروه معارف نهج البلاغه مجمع قاریان و حافظان فولادشهر
+ نوشته شده توسط سجاد رحیمی در پنج شنبه 92/10/19 و ساعت 11:46 صبح | نظر

سه برادر نزد امیرالمومنین علیه السلام آمدند و گفتند می خواهیم این مرد را که پدرمان را کشته قصاص کنید. امیرالمومنین علیه السلام به آن مرد فرمودند: چرا او را کشتی؟ آن مرد عرض کرد: من چوپان شتر و بز و ... هستم. یکی از شترهایم شروع به خوردن درختی از زمین پدر اینها کرد، پدرشان شتر را با سنگ زد و شتر مرد، و من همان سنگ را برداشتم و با آن به پدرشان ضربه زدم و او مرد. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: بر تو حد را اجرا می کنم. آن مرد گفت: سه روز به من مهلت دهید. پدرم مرده و برای من و برادر کوچکم گنجی بجا گذاشته پس اگر مرا بکشید آن گنج تباه میشود، و به این ترتیب برادرم هم بعد از من تباه میشود. امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: چه کسی ضمانت تو را می کند؟ مرد به مردم نگاه کرد و گفت این مرد .
امیرالمومنین (ع) فرمودند: ای ابوذر آیا این مرد را ضمانت میکنی؟ ابوذر عرض کرد: بله. امیرالمومنین علیه السلام فرمود: تو او را نمی شناسی و اگر فرار کند حد را بر تو اجرا میکنم! ابوذر عرض کرد: من ضمانتش می کنم یا امیرالمومنین. آن مرد رفت . و سپری شد روز اول و دوم و سوم ... و همه مردم نگران اباذر بودند که بر او حد اجرا نشود... اندکی قبل از اذان مغرب آن مرد آمد. و در حالیکه خیلی خسته بود ،بین دستان امیرالمومنین (ع) قرار گرفت و عرض کرد: گنج را به برادرم دادم و اکنون زیر دستانت هستم تا بر من حد را جاری کنی.

* امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:چه چیزی باعث شد برگردی درحالیکه میتوانستی فرار کنی؟
آن مرد گفت: ترسیدم که بگویند "وفای به عهد" از بین مردم رفت...

*امیرالمومنین علیه السلام از اباذر سوال کرد: چرا او را ضمانت کردی؟
 اباذر گفت: ترسیدم که بگویند "خیر رسانی و خوبی" از بین مردم رفت...

* اولاد مقتول متأثر شدند و گفتند: ما از او گذشتیم... امیرالمومنین علیه السلام فرمود: چرا؟
گفتند: میترسیم که بگویند "بخشش و گذشت" از بین مردم رفت...



.: Web Design By : 1100Shahid :.