سفارش تبلیغ
صبا ویژن
» درباره ما

امام خمینی رحمة الله علیه: ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست.

» نویسندگان
» مدیر وبلاگ: سجاد رحیمی [20]
» علی شریفی [52]
» پیمان پربها [30]
» صادق فرامرزی [6]
» پیوندهای وبگاه
» پیوندهای روزانه
» دیگر امکانات
» آخرین مطالب
» آرشیو مطالب
» موضوعات مطالب
» برچسب‌ها
» طراح قالب

شهدای کازرون

گروه معارف نهج البلاغه مجمع قاریان و حافظان فولادشهر گروه معارف نهج البلاغه مجمع قاریان و حافظان فولادشهر
+ نوشته شده توسط پیمان پربها در چهارشنبه 93/2/10 و ساعت 10:22 عصر | نظر

به حول قوه الهی و به مانند هفته های گذشته جلسات هجدهم و نوزدهم نهج البلاغه خوانی در روزهای شنبه 30 فروردین و 6 اردیبهشت ماه از ساعت 6:15 الی 7:15 در مجمع قاریان و حافطان قرآن کریم فولادشهر برگزار و حکمت های 151 الی 169 قرائت شد.

حکمت های منتخب:

 

امام علی علیه السلام فرمود:  

کسى که خود را در مواضع تهمت قرار دهد نباید کسى را ملامت کند که به او سوء ظن پیدا می کند (حکمت 159)

 

 

 

امام علی علیه السلام فرمود: 

 

ترک گناه آسان‏تر از تقاضاى توبه است.(حکمت 170)

 

توجه:به دلیل درخواست یکی از بازدیدکنندگان محترم سایت، قرار بر این شده است تا شرحی از حکمت های منتخب نیز قرار داده شود. این شرح از کتاب "پیام امام" نوشته ی آیت الله مکارم شیرازی استخراج شده است و میتوانید آن را در "ادامه مطلب" مشاهده فرمایید

 

شرح حکمت 149

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 225 

  149 و قال علیه‏السلام هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ. 

امام علیه السلام فرمود: 

آن کس که قدر خود را نشناسد هلاک مى شود.[1] 

______________________________
(1). سند گفتار حکیمانه: 

مرحوم خطیب در کتاب مصادر نهج‏البلاغه از شیخ صدوق در کتاب خصال چنین نقل مى کند که عامر شعبى- از علماى معروف اهل سنت که او را از تابعین و فقهاى معروفشان شمردند- (وفات او در سال 104 هجرى واقع شده است) مى‏گوید امیرمؤمنان على علیه السلام نه جمله ارتجالًا (بدون مطالعه قبلى) بیان فرمود که چشم بلاغت را خیره ساخت و گوهرهاى حکمت را کم ارزش نمود و همه را از رسیدن به یکى از آنها باز داشت. سه جمله در مناجات است و سه جمله از آنها در حکمت و سه جمله در ادب. اما آن سه جمله اى که در مناجات وارد شده این است که فرمود: «کَفَى بِی عِزّاً أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْداً» و «کَفَى بِی فَخْراً أَنْ تَکُونَ لِی رَبّاً» و «أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ؛ این عزت براى من بس است که بنده تو باشم و این افتخار براى من کافى است که تو پروردگار من باشى تو آن‏گونه هستى که من دوست دارم و مرا چنان قرار ده که تو دوست دارى». 

سه جمله‏اى که در حکمت از آن حضرت نقل شده این است: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» و «مَا هَلَکَ امْرُؤٌ عَرَفَ قَدْرَهُ» و «الْمَرْءُ مَخْبُوٌّ تَحْتَ لِسَانِهِ؛ ارزش هر کس به اندازه کارى است که به خوبى از عهده آن بر مى آید و آن کس که قدر و مقام خود را بشناسد هرگز هلاک نمى شود و انسان در زیر زبانش نهفته شده است». 

اما آن سه جمله نقل شده در ادب این است: «امْنُنْ عَلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَمِیرَهُ» و «احْتَجْ إِلَى مَنْ شِئْتَ تَکُنْ أَسِیرَهُ» و «اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظِیرَهُ؛ به هر کس مى خواهى نعمت ببخش تا امیرش باشى و دست حاجت به هر کس مى خواهى دراز کن تا اسیرش شوى و از هر که مى‏خواهى بى‏نیاز شو تا نظیرش باشى». 

نویسنده کتاب مصادر بعد از ذکر این کلام شعبى مى‏گوید: از جاحظ (مرد فصیح و بلیغ مشهور) نقل شده که گفته است هیچ سخنى بعد از کلام خداوند و کلام رسول الله صلى الله علیه و آله از کسى صادر نشد مگر این‏که من به معارضه با آن برخاستم مگر کلماتى از امیرمؤمنان على علیه السلام که من قادر به معارضه با آن نشدم آن کلمات چنین است: «ما هَلَکَ امْرَءٌ عَرَفَ قَدْرَهُ» و جمله «الْمَرُء عَدُوُّ ما جَهِل» و جمله «اسْتَغْنِ عَمَّنْ شِئْتَ تَکُنْ نَظیرُه ...». (مصادر نهج‏البلاغه، ج 4، ص 130). 

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 227 

شرح و تفسیر به حدّ خود قانع باش! 

امام علیه السلام در این کلام نورانى کوتاه و پرمعنایش به افرادى که از حدّ خود تجاوز مى‏کنند هشدار مى دهد مى فرماید: «آن کسى که قدر خود را نشناسد هلاک مى‏شود»؛ 

(هَلَکَ امْرُؤٌ لَمْ یَعْرِفْ قَدْرَهُ) 

. مى‏دانیم یکى از عمیق ترین غرایز انسان، دوست داشتن خویشتن است و بسیار مى‏شود که بر اثر آن انسان قدر و منزلت خود را گم مى‏کند جنبه‏هاى مثبت خویش را بسیار بیش از آنچه هست مى‏پندارد و حتى گاهى جنبه‏هاى منفى خود را مثبت مى‏انگارد. به همین دلیل بر جاى خود تکیه نمى‏کند، بلکه خود را در جایى قرار مى‏دهد که شایسته آن نیست و در آنجا گاه سخنانى مى‏گوید که دین و دنیاى او را بر باد مى‏دهد، آبروى او را مى‏ریزد، سرچشمه مفاسدى در جامعه مى‏شود که نتیجه همه آنها هلاکت معنوى و مادّى است. 

مثلًا کسى چند صباحى آموزش علوم دین را دیده و هنوز به مقام اجتهاد نرسیده خود را مجتهدى اعلم بداند و به استنباط احکام بنشیند و احکامى را آمیخته با اشتباهات فراوان براى این و آن بازگو کند و عبادات و معاملات آنها را ضایع سازد، چنین شخصى که قدر خود را نشناخته به یقین مسئولیت سنگینى را در قیامت خواهد داشت.

یا شخصى چند کتاب طبى را مطالعه کرده، ناگهان براثر خودبزرگ‏بینى‏

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 228

 

شرح حکمت 170

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 369 

  170 و قال علیه‏السلام تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ. 

امام علیه السلام فرمود: 

ترک گناه آسان‏تر از تقاضاى توبه است.[1] 

______________________________
(1). سند گفتار حکیمانه:

مرحوم کلینى در جلد دوم کتاب اصول کافى این کلام نورانى را از امام صادق از جدش امیرمؤمنان علیهما السلام به این صورت نقل مى‏کند: «تَرْکُ الْخَطِیئَةِ أیْسَرُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَکَمْ مِنْ شَهْوَةِ ساعَةٍ أوْرَثَتْ حُزْناً طَویلًا وَالْمَوْتُ فَضَحَ الدُّنْیا فَلَمْ یَتْرُکْ لِذى لُبٍّ فَرَحاً؛ ترک گناه از تقاضاى توبه آسان‏تر است و چه بسیار شهوت‏رانى ساعتى که اندوه طولانى به دنبال دارد و مرگ چهره نازیباى دنیا را آشکار کرده و براى هیچ عاقلى شادى نگذارده است». (مصادر نهج‏البلاغه، ج 4، ص 142).

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 371

شرح و تفسیر راه نزدیکتر!

امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به نکته مهمى در مورد ترک گناه و مقایسه آن با توبه از گناه اشاره کرده مى‏فرماید: «ترک گناه آسان‏تر از تقاضاى توبه است»؛

(تَرْکُ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوبةِ[2])

. امام علیه السلام فرمود ترک گناه از تقاضاى توبه آسان‏تر است این نکته دلایل زیادى دارد، زیرا از یک سو ممکن است انسان پس از ارتکاب گناه توفیق توبه نیابد و از دنیا برود به خصوص اگر توبه را به تأخیر بیندازد آن‏گونه که سیره بسیارى از غافلان است.

از سوى دیگر توبه شرایط زیادى دارد پشیمانى قطعى از گناه و تصمیم بر ترک در آینده و پرداخت حق الناس و قضاى عبادات و پرداختن و کفاره اگر عملى است که داراى قضا و کفاره بوده مانند ترک روزه واجب و جبران کردن خطاهاى گذشته با اعمال صالح آینده، زیرا در قرآن مجید کرارا بعد از جمله «تابُوا» واژه «اصْلَحُوا» ذکر شده است.[3]

از همه اینها گذشته گناه رسوباتى در روح انسان از خود بجاى مى‏گذارد که برطرف ساختن آن بسیار مشکل است و درست به این مى‏ماند که به کسى‏

______________________________

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 372

بگویند مراقب باش بدنت مجروح نشود و دست و پایت نشکند. او بگوید مهم نیست اگر مجروح شد مداوا مى‏کنم و اگر شکست به شکسته‏بند مراجعه مى‏نمایم در حالى که بعد از مداواى جراحات و جبران استخوان‏هاى شکسته آثارى از آن در ظاهر یا در باطن باقى مى‏ماند که گاه تا آخر عمر همراه انسان است.

مرحوم علامه مجلسى در روضه بحارالانوار در حدیث معروف «هشام بن حکم» از امام موسى بن جعفر علیه السلام جمله‏اى از حضرت مسیح نقل مى‏کند و آن جمله این است:

«بِحَقِّ أقُولُ لَکُمْ إنَّ مَنْ لَیْسَ عَلَیْهِ دَیْنٌ مِنَ النّاسِ أرْوَحُ وَأقَلُّ هَمّاً مِمَّنْ عَلَیْهِ دَیْنٌ وَإنْ أحْسَنَ الْقَضاءَ وَکَذلِکَ مَنْ لَمْ یَعْمَلِ الْخَطیئَةِ أرْوَحُ هَمّاً (مِمَّنْ) عَمِلَ الْخَطیئَةَ وَإنْ أخْلَصَ التَّوْبَةَ وَأنابَ‏

؛ به حق براى شما مى‏گویم. کسى که بدهى به مردم ندارد راحت‏تر و کم‏غصه‏تر است از کسى که دینى بر ذمه اوست، هرچند مى‏تواند به خوبى آن را ادا کند. همین‏گونه کسى که گناهى نکرده راحت‏تر و کم‏اندوه‏تر است از کسى که مرتکب گناهى شده، هرچند توبه خالصانه‏اى بعد از آن کند و به خدا باز گردد».[4]

مرحوم کلینى در کافى‏ و مرحوم علامه مجلسى در بحارالانوار داستان جالبى از عابدى از بنى‏اسرائیل نقل مى‏کند که ذکر آن در اینجا بسیار مناسب است.

در این حدیث امام صادق علیه السلام مى‏فرماید: «مرد عابدى در بنى‏اسرائیل بود که هرگز مرتکب خلافى در امور دنیا نشده بود (و گناهى نکرده بود) به گونه‏اى که ابلیس از دست او ناراحت شد و فریاد کشید و لشکرش نزد او حاضر شدند.

ابلیس گفت: چه کسى مى‏تواند براى من این عابد را گمراه سازد؟ یکى از آنها گفت: من آماده‏ام. ابلیس گفت: از کدام راه به سراغ او مى‏روى؟ گفت: از ناحیه زنان (و شهوت جنسى که بسیار نیرومند است). ابلیس گفت: کار تو نیست این عابد مسائل مربوط به زنان را تجربه نکرده است. دیگرى از شیاطین گفت: من‏

______________________________
(1). بحارالانوار، ج 75، ص 307، ح 1.

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 373

آمادگى داردم. ابلیس گفت: از کجا به سراغ او مى‏روى؟ گفت: به وسیله شراب و لذات. ابلیس گفت: کار تو نیست او علاقه‏اى به این امور ندارد. سومى گفت:

من آماده‏ام (که او را گمراه سازم). ابلیس گفت: از چه راه به سراغ او مى‏روى؟

گفت: از طریق کارهاى نیک (و عبادت!) ابلیس پسندید گفت: برو، این کار از تو ساخته است. او به صومعه عابد رفت و در برابر او ایستاد و مشغول نماز شد.

عابد از عبادت خسته مى‏شد و مى‏خوابید و آن شیطان چشمش به خواب فرو نمى‏رفت، عابد استراحت مى‏کرد ولى شیطان استراحت نمى‏کرد. عابد در حالى که خود را در برابر او قاصر و عمل خود را کوچک مى‏دید گفت: اى بنده خدا از چه راه این همه قدرت و قوت بر نماز و عبادت پیدا کردى؟ شیطان جوابش را نداد. بار دوم و بار سوم تکرار کرد. شیطان در جواب او گفت: اى بنده خدا! گناهى از من سر زده و من از آن توبه کردم هر زمان که گناه به خاطرم مى‏آید قوتى بر نماز پیدا مى‏کنم. عابد گفت: اگر چنین است گناهت را به من بگو تا من هم انجام دهم و توبه کنم و هرگاه چنین کردم (و گناه به خاطرم آمد) قوت بر نماز پیدا کنم.

شیطان به او گفت: به شهر مى‏روى (در محله بدنام) و سراغ فلان زن آلوده را مى‏گیرى دو درهم به او بده و مرتکب گناه شو. عابد گفت: من دو درهم ندارم اصلًا نمى‏دانم دو درهم چیست. شیطان دو درهم از زیر پاى خود در آورد و به او داد. مرد عابد (ساده‏لوح) با همان لباس عبادت وارد شهر شد و سراغ منزل آن زن آلوده را گرفت. مردم او را راهنمایى کردند و تصورشان این بود که آمده است او را موعظه کند تا دست از کار زشت بر دارد. فرد عابد هنگامى که به سراغ آن زن آمد دو درهم را نزد او افکند و گفت: برخیز! برخاست و به داخل منزلش شد و به عابد گفت: داخل شو. آن‏گاه زن آلوده گفت: تو با وضع و هیئتى به سراغ من آمده‏اى که هیچ کس به این صورت به سراغ من نمى‏آید. (با لباس عابدان‏

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 374

و پارسایان آمده‏اى) بگو ببینم چه خبر است. عابد جریان را به طور کامل براى آن زن تعریف کرد. آن زن گفت:

«إنَّ تَرْکَ الذَّنْبِ أهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَلَیْسَ کُلُّ مَنْ طَلَبَ التَّوْبَةَ وَجَدَها

؛ ترک گناه آسان‏تر از تقاضاى توبه است و تمام کسانى که تقاضاى توبه مى‏کنند ممکن است موفق به توبه نشوند». سپس افزود: تصور مى‏کنم فردى که این دستور را به تو داده شیطانى بوده که در برابر تو به صورت عابدى ظاهر شده است. برگرد که من هرگز تسلیم خواسته تو نخواهم شد.

مرد عابد (از خواب غفلت بیدار شد و) بازگشت (و اثرى از آن شیطان ندید) اتفاقاً آن زن بدکاره آن شب از دنیا رفت و مردم دیدند بر در خانه او نوشته شده است به تشییع جنازه این زن حاضر شوید که از اهل بهشت است. مردم به شک افتادند سه روز دست نگه داشته و او را دفن نکردند، چون در کار او حیران بودند. خداوند به پیامبر آن زمان یعنى «موسى بن عمران» وحى فرستاد که به سراغ فلان زن برو نماز بر او بخوان و به مردم بگو که در نماز بر او شرکت کنند که من او را بخشیدم و بهشت را بر او واجب کردم، زیرا فلان بنده عابد مرا از گناه باز داشت.[5]

***

______________________________
(1). بحارالانوار، ج 8، ص 384، ح 584.

پیام امام امیر المومنین علیه السلام، ج‏13، ص: 375

 




برچسب‌ها: جلسات نهج البلاغه خوانی

.: Web Design By : 1100Shahid :.