سفارش تبلیغ
صبا ویژن
» درباره ما

امام خمینی رحمة الله علیه: ما مفتخریم که کتاب نهج البلاغه که بعد از قرآن، بزرگ ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست.

» نویسندگان
» مدیر وبلاگ: سجاد رحیمی [20]
» علی شریفی [52]
» پیمان پربها [30]
» صادق فرامرزی [6]
» پیوندهای وبگاه
» پیوندهای روزانه
» دیگر امکانات
» آخرین مطالب
» آرشیو مطالب
» موضوعات مطالب
» برچسب‌ها
» طراح قالب

شهدای کازرون

گروه معارف نهج البلاغه مجمع قاریان و حافظان فولادشهر گروه معارف نهج البلاغه مجمع قاریان و حافظان فولادشهر
+ نوشته شده توسط صادق فرامرزی در جمعه 92/9/15 و ساعت 11:7 عصر | نظر

جهت آشنایی و مطالعه شرح لغات حکمت های 32 تا 61 نهج البلاغه به ادامه مطلب مراجعه کنید:

حکمت 33-32

مُقَدِّر

مقتصد، میانه رو، کسى که در هر موردى به اندازه لازم انفاق میکند.

الْمُقَتِّر

کسى که در انفاق ممسک و سختگیر است.

حکمت 34-33

الْمُنَى

جمع «منیة»، آنچه انسان براى خود آرزو میکند.

حکمت 36-35

طُولُ الَامَل

بدون عمل به آرزوها امید بستن.

حکمت 37-36

الدَّهَاقِین

دهقانان.

انْبَار

یکى از شهرهاى عراق.

تَرَجَّلُوا

(از اسبان خود) پیاده شدند.

اشْتَدُّوا

شتافتند.

تَشُقُّونَ

به مشقت می ‏اندازید.

تَشْقَونَ

شقاوت‏مند می‏شوید.

الدَّعَة

آرامش.

حکمت 38-37

الْعُجْب

خودپسندى، خودبینى، (کسى که خودپسند باشد از طرف مردم مطرود میشود و در نتیجه دچار تنهائى دائمى می‏گردد).

التَّافَة

اندک، قلیل.

السَّراب

سراب، تابش آفتاب در بیابان که از دور بصورت آب پنداشته میشود.

حکمت 39-38

النَّوافِل

جمع «نافلة»، اعمال مستحبى.

حکمت 40-39

حَذَفاتُ اللِّسان

گفتار بیهوده و بی ‏معنائى که از روى فکر و اندیشه نباشد.

مُراجِعَةُ فِکْرِهِ

فکر کردن در مورد آنچه بر زبان جارى میشود.

مُماخَضَةَ الرَّاْى

تضارب آراء و اندیشه‏ها، «مخض الشى‏ء»: چیزى را بشدت تکان داد.

حکمت 42-40

یَحُتُّها حَتَّ الَاوْراق

گناهان را مانند برگهاى درخت می‏ریزد، (زیرا صبر و تحمل بیمارى در واقع موجب میشود که انسان بسوى خدا باز گردد و تسلیم قدرت او گردد و این بازگشت و تسلیم، او را به توبه از گناهان می‏کشاند).

حکمت 43-41

الْکَفاف

زندگى متوسطى که در آن نیازهاى اصلى انسان بر آورده‏

میشود

حکمت 45-42

الْخَیْشُوم

بیخ بینى.

الْجَمَّات

جمع «جمّة»، محل انباشته شدن آب در کشتى، چاه بسیار پر آب، مقصود در اینجا این است که اگر تمامى دنیا را بر منافق ببخشم.

حکمت 51-48

الْجَدّ

حظ و بهره، منظور رو آوردن دنیا به انسان است.

حکمت 53-50

التَذَمُّم

فرار از مذمت و سرزنش

حکمت 60-57

عَقَرَ

گاز گرفت.

حکمت 61-58

اللَسْبَة

گزیدن، نیش زدن .

التماس دعا


 

 




برچسب‌ها: سیری در فرهنگ لغات نهج البلاغه(بخش حکمتها)

.: Web Design By : 1100Shahid :.